گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 58
امام مهدي در قرآن- 1






محمد هادي قهاري کرمانی اشاره: مقالۀ حاضر به بررسی آیاتی از قرآن کریم پرداخته است که دو فرقۀ شیعه و سنی در ذیل آنها
روایاتی تفسیري دربارة امام مهدي(ع) نقل کردهاند. این آیات که تعدادشان بالغ بر هشت آیه میباشد به ترتیب از ابتدا تا انتهاي
قرآن به صورت ذیل بررسی شدهاند: ابتدا روایات تفسیري فریقین در ذیل هشت آیه که مجموعاً 44 روایت از شیعه و 65 روایت از
اهل سنت میباشد به صورت دستهبندي نقل شده و سپس به بررسی مقارنهاي و تطبیقی این روایات از نظر محتوا و سند پرداخته
شده است. لازم به ذکر است که به دلیل اختصار از ذکر متن عربی روایات و سند آنها خودداري شده است. مقدمه الف تبیین
دو شجرة طوباي برآمده از یک ریشه مباركاند و هر دو متعلق به یک قانونگذارد. بیتردید « سنت نبوي » و « قرآن کریم » موضوع
قرآن مجید، اعتقاد مسلمانان به ایدة ظهور مهدي(ع) را که از رسول اکرم(ص) متواتر بوده، با مجموعهاي از آیات شریفه تأیید کرده
است؛ آیاتی که بسیاري از مفسران آنها را بر امام مهدي(ع) تطبیق کردهاند که ظهورش در آخرالزمان نوید داده شده است. هرگاه
مطلبی از پیامبر(ص) متواتر گردد، ناگزیر باید پذیرفت که قرآن حکیم آن را یکسره مسکوت نگذارده است، هر چند عقول ما به
سادگی آن را در نیابد؛ زیرا خداوند متعال در وصف قرآن میفرماید: و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء 1 و این کتاب را که
روشنگر هر چیزي است بر تو نازل کردیم. بنابراین استخراج این عقیده از آیات مبارکه بر عهدة کسی است که حقایق قرآنی را با
اهل » ، فهمی در خور آن، درك کند و تردیدي نیست که بنا بر نص حدیث شریف ثقلین که نزد همۀ مسلمانان متواتر است
همتا و کفو قرآنند. از این رو، باید آیاتی را که ایشان بر ظهور مهدي(ع) حمل کردهاند، دلیل قرآنی ایدة مهدویت به «( البیت(ع
شمار آوریم. در این زمینه احادیث فراوانی از حضرات ائمه(ع) نقل شده است که در آنها آیات بسیاري بر حضرت مهدي(ع) و
موضوعهاي مرتبط با آن حضرت تطبیق شده است. البته در نوشتار حاضر بخشی از این احادیث را ذکر میکنیم که مورد تأیید
نصوص روایی و تفسیري مذاهب اهل سنت نیز باشد. مراد از موضوعهاي مرتبط با مسئلۀ مهدویت مواردي است که در روایات
تفسیري فریقین نقل شده و با احادیث مهدي(ع) پیوند دارد و باید آنها را یک جا بررسی نمود. این موضوعها عبارتند از: الف
لشکریان سفیانی و فرو رفتن آنها در سرزمین بیداء؛ ب فرود آمدن حضرت عیسی(ع) از آسمان و نماز گزاردن وي پشت سر
حضرت مهدي(ع)؛ ج خروج دجال در آخرالزمان و کشته شدن وي به دست حضرت عیسی(ع)؛ د أشراط الساعۀ و علائم قیامت.
ارتباط و پیوند این مسایل با بحث مهدویت توسط آیات و روایات در متن مقاله به تفصیل شرح داده شده است. نکتۀ حائز اهمیت
این است که علماي اهل سنت، روایات تفسیري مهدویت را به طور طبیعی مانند سایر روایات تفسیري بررسی یا نقد کردهاند و چنین
نیست که این روایات را جعلی یا ضعیف شمرده باشند، بلکه بسیاري از این روایات در منابع روایی معتبر آنها چنانچه خواهد آمد
صفحه 50 از 60
نقل شده است. هدف کلی این پژوهش، آشنایی بیشتر با کم و کیف روایاتی است که در مصادر روایی فریقین به تفسیر یا تأویل
آیات شریفه قرآن در زمینۀ مهدویت پرداختهاند. در ذیل به برخی از سؤالها که پاسخ آنها اهداف جزئی پژوهش را در بر میگیرد
اشاره میکنیم: از دیدگاه روایات تفسیري شیعه و اهل سنت چه تعداد از آیات قرآن مربوط به امام مهدي(ع) و مسایل مرتبط با آن
حضرت میباشد؟ این روایات چه وجه اشتراك یا افتراقی با یکدیگر دارند؟ از نظر سند چه وضعیتی دارند؟ آیا مفاد این روایات با
ظاهر و سیاق آیات سازگار است؟ دلالت این روایات بر موضوع امام مهدي(ع)، دلالت مطابقی است یا تضمینی، یا التزامی؟ ب
است. اهل ادب « روشن نمودن و تبیین » آشنایی با اصطلاحات 1. معناي تفسیر 1 1. معناي لغوي تفسیر: کلمه تفسیر در لغت به معنی
« أسفر الصبح » است مانند « فسر » است: الف فسر؛ ب سفر که مقلوب « کشف » براي آن دو ریشه ذکر کردهاند که هر دو به معناي
یعنی زن روي باز کرد و صورتش نمایان شد. 2 تفاوت این دو آن است که: « أسفرت المرأة من وجهها » یعنی صبح روشن شد. یا
به معنی کشف باطنی و معنوي به کار میرود. چنانکه راغب اصفهانی میگوید: « فسر » به معنی کشف ظاهري و مادي و « سفر »
2 1. معناي اصطلاحی تفسیر: در مورد معناي اصطلاحی تفسیر، نظرات گوناگونی از سوي مفسران 3.« الفسر: اظهار المعنی المعقول »
علوم قرآنی مطرح گردیده است. 4 اما با بررسی احوال مفسران در قرون مختلف و بررسی عملکرد ایشان در کتب تفسیر، تعریفی
بیان مقصود الهی » واحد از علم تفسیر حاصل میشود، هر چند که ایشان به الفاظ و شکلهاي مختلف از آن تعبیر کرده باشند و آن
است که در اینجا نوعی ارتباط و هماهنگی میان معناي اصطلاحی تفسیر و معناي لغوي و لفظی آن « از الفاظ و آیات قرآن کریم
آشکار میگردد. 5 نقش تفسیر، پردهبرداري از مدلول لفظ و بیان معناي آن است در نتیجه بیان معناي ظاهري « کشف و بیان » یعنی
لفظ که از ظاهر کلام به ذهن میرسد، تفسیر نامیده نمیشود و به تعبیر شهید صدر، کشف و بیان در معناي آن است در نتیجه بیان
در معناي کلمۀ تفسیر، به وجود درجهاي از خفا و پیچیدگی در معنا اشاره دارد به گونهاي که این پنهان بودگی و پیچیدگی از
طریق عمل تفسیر، کشف و برطرف میگردد. البته گاهی اوقات ذکر معناي ظاهر نیز تفسیر و اظهار امر پنهان محسوب میشود، به
دلیل این که گاهی اوقات نوعی خفا و پیچیدگی در کلام ظاهر نیز وجود دارد که احتیاج به اظهار و روشنگري دارد. بنابراین،
تفسیر، مفهومی نسبی است، چرا که معناي واحد ممکن است نسبت به شخصی احتیاج به بیان و پردهبرداري داشته باشد در حالی که
معناي اخیر باشد که مورد تأیید ،« تفسیر » نسبت به شخص دیگر چنین نیازي نباشد. 6 در مجموع به نظر میرسد بهترین معنا براي واژة
بسیاري از مفسران و دانشمندان علوم قرآنی قرار گرفته است و منظور ما در این مقاله نیز همین معنا میباشد. 2. معناي تأویل از آنجا
که در بسیاري از روایات تفسیري علاوه بر تفسیر آیه، به تأویل آن نیز اشاره شده است یا این که فقط تأویل آیه را بیان کردهاند و با
عنایت به این که واژة تأویل از واژههایی است که در بین محققان داراي معانی مختلفی است، در این بخش به بررسی واژة تأویل
پرداخته و مشخص خواهیم کرد که مقصود ما از واژة تأویل در این مقاله کدام یک از معانی آن است. 1 2. معناي لغوي تأویل: در
یعنی او را سیاست و تأدیب کرد. 7 ابن فارس در مقاییس اللغۀ آورده « آل یؤوله إیالۀً » یعنی رجوع؛ و « أوْل » : تهذیب اللغۀ آمده است
داراي دو اصل است: 1. ابتداي امر، که واژة اول، به معناي ابتدا از این اصل است؛ 2. انتهاي امر، تأویل کلام به معناي ،« اول » : است
عاقبت و سرانجام کلام، از این باب است. 8 ابن اثیر در نهایه، بعد از ذکر معناي رجوع براي اول، مینویسد: مراد از تأویل،
برگرداندن ظاهر لفظ از معناي اصلی است، به معنایی که دلیلی بر آن قائم است، که اگر آن دلیل نباشد، نباید از معناي ظاهري لفظ
دست کشید. 9 با توجه به آنچه از کتب لغت نقل شد، مجموعاً چهار معنا براي تأویل ارایه شده است: 1. مرجع و عاقبت؛ 2. سیاست
کردن؛ 3. تفسیر و تدبیر؛ 4. انتقال از معناي ظاهري لفظ به معناي غیرظاهر. در میان معانی چهارگانه مذکور، آنچه میتواند در
تأویل کلام کاربرد داشته باشد، معناي اول، سوم و چهارم است و معناي دوم به تأویل کلام ارتباطی ندارد. 2 2 معناي اصطلاحی
تأویل: این واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده آیه از قرآن کریم به کار رفته است. این کاربردها را میتوان به صورت زیر
خلاصه کرد: تأویل قول (آیات سورههاي آل عمران/ 7، اعراف/ 53 و یونس/ 36 که درباره قرآن است)؛ تأویل فعل (آیات
صفحه 51 از 60
101 ). مفسران و ،100 ،45 ،44 ،37 ،36 ،21 ، سورههاي نساء/ 59 ، اسراء/ 35 و کهف/ 78 و 82 )؛ تأویل رؤیا (آیات سورة یوسف/ 6
دانشمندان علوم قرآنی پیرامون معناي تأویل در این آیات نظریات گوناگونی دادهاند. 10 در مجموع اگر بیان مصادیق خارجی آیات
را جزء معانی باطنی آیات در نظر بگیریم میتوان گفت واژة تأویل به معناي تبیین معانی باطنی و مصادیق مختلف آیات قرآن کریم
میباشد و این همان معنایی است که در این مقاله از این واژه مد نظر است. در بسیاري از روایات تفسیري در زمینۀ مهدویت
تأویلهاي مختلفی از آیات قرآن ارایه شده که این تأویلها شامل موارد ذیل است: الف گاهی آیۀ شریفه داراي مصادیق فراوانی
در خارج بوده و بر همۀ آنها منطبق میشود که یکی از این مصادیق مربوط به بحث مهدویت میشود؛ و یا تحقق مفاد آیۀ شریفه بر
دورانهاي مختلفی قابل انطباق است که یکی از این دورانها مربوط به دورة امام مهدي(ع) میباشد. به عنوان مثال در دستۀ سوم
روایات تفسیري شیعه در ذیل آیه 159 سورة نساء، تحقق و وقوع مفاد آیۀ مذکور در دوران رجعت دانسته شده است. ب ممکن
است آیۀ شریفه داراي مصادیق مختلفی باشد یا مفاد آیه بر دورانهاي متفاوتی منطبق باشد اما مصداق اتمّ و اکمل آن توسط
روایات تفسیري بر امام مهدي(ع) و مسائل مرتبط با آن حضرت انطباق یافته است. به عنوان نمونه دسته دوم روایات تفسیري شیعه
در ذیل آیۀ 69 سوره نساء این چنین میباشند. ج گاهی نیز مصداق و تحقق عینی مفاد آیه منحصر به دوران امام زمان(ع) است که
روایات تفسیري به بیان این مطلب پرداختهاند؛ از جملۀ این موارد دسته اول روایات تفسیري شیعه در ذیل آیه 33 سوره توبه میباشد
که تحقق این آیه را در زمان ظهور مهدي موعود(ع) برشمرده است. بنابراین اگر در این مقاله مشاهده میشود که بسیاري از
روایات تفسیري به تأویل آیات پرداختهاند منظور از تأویل، یکی از موارد سهگانه مذکور است. ج روایات تفسیري 1. آیۀ 69
سورة نساء خداوند متعال میفرماید: و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبییّن و الصدّیقین و الشهداء و
الصالحین و حسن أولئک رفیقا. و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمرة کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی
داشته [یعنی] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگان؛ و آنان چه نیکو همدمانند. روایات تفسیري شیعه روایاتی که در مصادر
شیعی در ذیل آیۀ مورد بحث وارد شده است به دو دسته تقسیم میشوند: دستۀ یکم، روایات شأن نزول آیه: شیخ طوسی در کتاب
امالی روایتی از امیرالمؤمنین(ع) دربارة شأن نزول این آیه نقل کرده است که به دلیل عدم ارتباط با بحث، از نقل آن پرهیز
میکنیم. 11 دستۀ دوم، تأویل آیه درباره امامان(ع): در تفاسیر روایی شیعه، هشت روایت تفسیري از پیامبر(ص) و ائمۀ هدي(ع) نقل
شده است که تأویل این آیۀ شریفه را دربارة ائمه(ع) دانستهاند. از بین این روایات، دو روایت تصریح به نام امام مهدي(ع) دارد که
به نقل یکی از آنها میپردازیم. 12 در اصول کافی و تفسیر فرات کوفی حدیثی طولانی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که ضمن
تأویل آیۀ مورد بحث درباره ائمه(ع)، امام مهدي(ع) را به عنوان یکی از هفت فرد افضل اهل بهشت معرفی کرده است. جهت
اختصار به بخشهایی از این روایت که مورد بحث ما است اشاره میکنیم: حضرت علی(ع) فرمود: بهترین مردم در روزي که
خداوند آنها را جمع میکند، هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب هستند که فضیلت و برتري آنان را جز کافر و جاحد، کسی انکار
نمیکند... برترین انبیا، محمد(ص) است... برترین اوصیا، وصی محمد(ص) میباشد... برترین شهدا، حمزةبن عبدالمطلب و
جعفربن ابیطالب هستند... [همچنین] دو سبط (پیامبر) حسن(ع) و حسین(ع) [جزو برترینهاي روز قیامتاند] و مهدي(ع) که
و من یطع الله و الرسول فاولئک مع » : خداوند او را از اهل بیت قرار داده است [هفتمین آنهاست] سپس این آیه را تلاوت فرمود
13 روایات تفسیري اهل سنت روایات تفسیري اهل سنت دربارة آیۀ مورد بحث به دو دسته تقسیم میشوند: .«... الذین أنعم الله علیهم
دستۀ یکم، روایات شأن نزول آیه: روایات شأن نزول آیه شریفه، در منابع روایی فریقین تقریباً یکسان و به یک شکل نقل شده
است. 14 دستۀ دوم، تأویل آیه دربارة اهل بیت(ع): چهار روایت در این زمینه در کتاب شواهد التنزیل آورده شده که به نقل یکی از
نازل شد «... اولئک الذین أنعم الله علیهم » آنها اکتفا میکنیم: حذیفۀ بن یمان گفت: روزي بر رسول خدا(ص) وارد شدم که آیه
حضرت آن را بر من قرائت کرد. آنگاه گفتم: اي پیامبر خدا پدر و مادرم به فدایت اینان کیانند؟ همانا من خداوند را نسبت به
صفحه 52 از 60
که خدا آنها را گرامی داشته است، من هستم؛ من اولین در نبوت و « نبیین » ایشان پرمهر و محبت یافتم. فرمود: اي حذیفه مراد از
علیبن ابیطالب است. هنگامی که خدا مرا به رسالت مبعوث کرد او « صدیقین » آخرین آنها در مبعوث شدن میباشم. منظور از
حسن و حسین دو آقاي جوانان بهشت و منظور از « صالحین » حمزه و جعفر، مراد از « شهدا » اولین تصدیقکنندة من بود. مقصود از
مهدي در زمان [ظهورش] است. 15 بررسی تطبیقی روایات فریقین صرف نظر از روایات شأن نزول، سایر « حسن أولئک رفیقا »
روایات تفسیري در منابع روایی فریقین، تأویل آیۀ مورد بحث را دربارة ائمۀ هدي(ع) مطرح کردهاند؛ لیکن روایاتی که مربوط به
اهل سنت میشوند تنها در کتاب شواهد التنزیل حاکم حسکانی نقل شدهاند؛ اما با توجه به اینکه تعداد این روایات، چهار روایت
بر امام مهدي(ع) بعید « و حسن اولئک رفیقا » میباشد میتوان به این روایات اعتماد کرد. در متن روایات دستۀ دوم، تأویل عبارت
مینماید؛ زیرا این عبارت، وضعیت رفاقت و همدمی مصادیق آیه را تبیین میکند و لذا در ظاهر به مهدي(ع) مرتبط نیست؛ اما
احتمال دارد منظور این باشد که در دوران رجعت یعنی پس از ظهور آن حضرت این رفاقت و همدمی محقق شود چنانچه دو
دارند. همچنین افضلیت و برتري امام حسن و امام حسین(ع) بر « مهدي در دوران ظهورش » روایت از روایات یاد شده نیز تصریح به
حمزه و جعفر در بین شیعه قطعی است؛ اما تقدم ذکر نام آن دو بر حسنین(ع) در این روایات، دلیل بر برتري حمزه و جعفر نیست
بر حمزه و جعفر اطلاق شده است. در « الشهداء » بلکه چون در زمان صدور این روایات، حسنین(ع) شهید نشده بودند بنابراین لفظ
مورد سند روایات شواهد التنزیل باید بگوییم روایات اول و سوم، مسند 16 و دو روایت دیگر موقوف میباشند. یکی از این روایات،
نبوي است، دو روایت از ابن عباس و یکی از حذیفۀ بن یمان نقل شده و در سه روایت، تصریح به نام مقدس مهدي(ع) شده است.
، روایات تفسیري هشتگانه شیعه مطابق آنچه در تفسیر برهان نقل شده است 18 شامل چهار روایت مسند، سه روایت مرسل 19
یک روایت موقوف و یک روایت مفرد 20 میباشند. در مجموع دلالت روایات تفسیري فریقین مبنی بر تأویل آیۀ مورد بحث درباره
ائمه معصومین(ع) روشن و واضح است و ظهور آیۀ شریفه نیز آن را تأیید میکند. همچنین مسند بودن شش روایت از روایات
فریقین نیز مؤید دیگري بر صحت این تأویل است. 2. آیۀ 159 سورة نساء خداوند سبحان میفرماید: و إن من أهل الکتاب إلّا
لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیمۀ یکون علیهم شهیداً. و از اهل کتاب، کسی نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود، حتماً به او ایمان
میآورد و روز قیامت [عیسی نیز] بر آنان شاهد خواهد بود. روایات تفسیري شیعه روایاتی که در منابع شیعی ذیل آیه 159 نساء
وارد شده است به پنج دسته تقسیم میشوند: دستۀ یکم، ایمان اهل کتاب به عیسی(ع) در لحظۀ مرگ: یک روایت در منابع شیعه
و» : را حضرت عیسی(ع) میداند. بنابراین معناي آیۀ شریفه چنین خواهد بود « قبل موته » و « به » وجود دارد که مرجع هر دو ضمیر
این روایت، مؤید کسانی است که .« هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این که قبل از مرگ عیسی(ع) به او ایمان میآورد
میگفتند: عیسی(ع) هنوز زنده است و از دنیا نرفته و پس از ظهور حضرت مهدي(ع) از آسمان فرود میآید و همۀ یهود و نصاراي
موجود در آن روز به او ایمان میآورند. روایت یادشده در تفسیر قمی بدین صورت نقل شده است: شهر بن حوشب میگوید:
حجاج به من گفت: اي شهر، یک آیه از قرآن مرا گیج کرده، نمیفهمم معنایش چیست؟ پرسیدم: اي امیر آن کدام آیه است؟
است. به خدا سوگند با این که دستور میدهم گردن یک یهودي و یا « و إن من اهل الکتاب إلّا لیؤمنّن به قبل موته » گفت: آیۀ
مسیحی را بزنند و خودم تا آخرین رمقش میایستم و به دقت نگاه میکنم ببینم لبها را تکان میدهد و به حقانیت عیساي مسیح
شهادت میدهد یا نه، چیزي نمیبینم بلکه لبها همچنان بسته است تا بدن سرد شود با این حال چطور آیۀ قرآن خبر میدهد که هر
یهودي و نصرانی در دم مرگش به عیسی(ع) ایمان میآورد؟ من به او گفتم: خدا امیر را اصلاح کند؛ معناي آیۀ شریفه آن طور که
تو فهمیدي نیست. پرسید: پس به چه معناست؟ گفتم: عیسی قبل از به پا شدن قیامت از آن محلی که در آن قرار دارد نازل میشود
و هیچ اهل ملتی باقی نمیماند نه یهودي و نه غیریهودي مگر آن که قبل از مرگ وي به او ایمان میآورد و او پشت سر مهدي(ع)
به نماز میایستد. حجاج چون این بشنید از در تعجب گفت: واي بر تو! این سخن را از که آموختی و از چه کسی نقل میکنی؟
صفحه 53 از 60
گفتم: محمدبن علیبن الحسینبن علیبن ابیطالب آن را برایم نقل کرد. در پاسخم گفت: به خدا سوگند که از سرچشمۀ زلال
را به رسول اکرم و « به » گرفتهاي. 21 دستۀ دوم، ایمان اهل کتاب به رسول خدا(ص) در لحظۀ مرگ: این دسته از روایات، ضمیر
و هیچ یک از اهل کتاب نیست » : را به اهل کتاب برمیگرداند؛ بنابراین معنی آیۀ شریفه به این صورت خواهد بود « قبل موته » ضمیر
این روایات را نمیتوان به عنوان تفسیر آیه به شمار آورد .« مگر این که قبل از مرگ خودش، به رسول خدا(ص) ایمان میآورد
بلکه تطبیق مصداقی بر مصداق دیگر است. به عبارت دیگر در این روایات ایمان به رسول خدا(ص) مصداقی از ایمان به عیسی(ع)
معرفی شده است. چون اهل کتاب در لحظۀ مرگ به عیسی(ع) ایمان میآورند و عیسی(ع) نیز به آمدن پیامبر اکرم(ص) بشارت
داده است؛ بنابراین هر کس از اهل کتاب پس از اسلام بمیرد در لحظۀ مرگ به رسول اکرم(ص) ایمان میآورد. لذا آیه در مقام
بیان این مطلب است که ایمان به رسول خدا(ص) مصداقی از ایمان آوردن به حضرت عیسی(ع) است؛ زیرا قرآن میفرماید: و إذ
أخذ الله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب و حکمۀ ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به ولتنصرنه قال ءأقررتم و أخذتم علی
ذلکم إصري قالوا أقررنا قال فاشهدوا و أنا معکم من الشاهدین. 22 و یاد کن هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر
گاه به شما کتاب و حکمتی دادم سپس شما را فرستادهاي آمد که آنچه را با شما است تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و
یاریش کنید. [آنگاه] فرمود: آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟ گفتند: آري، اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و
من با شما از گواهانم. در تفسیر عیاشی سه روایت در این زمینه نقل شده است که به یکی از آنها اشاره میکنیم. وي به نقل از ابن
سنان از امام صادق(ع) در مورد آیۀ مذکور روایت کرده که حضرت فرمود: منظور، ایمان اهل کتاب به محمد است. 23 دستۀ سوم،
ایمان همۀ مردم به رسول خدا(ص) در زمان رجعت: تنها یک روایت است که تأویل آیۀ شریفۀ مورد بحث را در دوران رجعت
رسول مکرم اسلام(ص) دانسته و تصریح میکند که در آن زمان همه مردم به ایشان ایمان خواهند آورد. این روایت در تفسیر قمی
روایت شده هنگامی که رسول خدا(ص) رجعت کند همه مردم به «... و إن من أهل الکتاب » چنین نقل شده است: دربارة آیه شریفه
او ایمان میآورند. 24 دستۀ چهارم، ایمان اهل کتاب به رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) در لحظۀ مرگ: در مصادر روایی شیعه
یک روایت وجود دارد که میگوید منظور از آیۀ مذکور، این است که همۀ اهل کتاب، قبل از مردن به حقانیت رسول خدا(ص) و
و إن من » امیرالمؤمنین(ع) پی میبرند. این روایت را عیاشی در تفسیرش آورده است. وي به نقل از جابر از امام باقر(ع) دربارة آیۀ
روایت کرده است که حضرت فرمود: احدي از پیروان جمیع ادیان از اولین تا آخرین آنها نمیمیرد جز اینکه به «... أهل الکتاب
حقانیت رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) پی میبرد. 25 دستۀ پنجم، اقرار اولاد فاطمه(س) به امامت امام خود در لحظۀ مرگ: در
تفسیر عیاشی روایتی است که میگوید منظور از آیه مذکور این است که هیچ یک از اولاد فاطمه(س) از دنیا نمیرود مگر اینکه به
و إن من أهل الکتاب » امامت امام خویش اقرار میکند. وي از مفضلبن محمد روایت کرده که گفت: از امام صادق(ع) دربارة آیه
سؤال کردم، حضرت فرمود: این آیه در خصوص ما نازل شده است؛ زیرا هیچ یک از اولاد فاطمه(س) از « إلّا لیؤمنّن به قبل موته
به » : دنیا نمیرود تا اینکه به امامت ما اهل بیت اقرار کند. همانگونه که فرزندان یعقوب(ع) به نبوت یوسف(ع) اقرار نموده و گفتند
2. جوهري، صحاح اللغۀ، ماده . 26 ادامه دارد... پینوشتها: 1. سورة نحل ( 16 )، آیۀ 89 .« خدا سوگند خداوند تو را بر ما برگزید
، سفر. 3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده فسر. 4. نک: الف. زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج 3، ص 148
بیروت، دارالکتب العلمیۀ، چاپ اول، 1408 ه . ق. ب. ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج 1، ص 14 ، بیروت،
دارالفکر، 1403 ه . ق. ج. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج 1، ص 80 ، بیروت، دارالمعرفۀ، چاپ اول، 1417 ه .
ق. د. علوم القرآن عند المفسرین، ج 3، ص 180 . ه . ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 11 . و. طباطبایی، محمد
حسین، المیزان، ج 1، ص 4، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1417 ه . ق. ز. زرقانی، محمد عبدالعظیم مناهل
العرفان، ج 2، ص 4، بیروت دارالکتب العلمیۀ، چاپ اول، 1406 ه . ق. 5. الصغیر، محمد حسین علی، المبادي العامۀ لفتسیر القرآن
صفحه 54 از 60
الکریم بین النظریۀ و التطبیق، ص 20 19 ، بیروت، دارالمورخ العربی، چاپ اول، 1420 ه . ق. 6. حکیم، سید محمد باقر، علوم قرآن،
ص 215 ، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ چهارم، 1417 ه . ق. 7. ازهري، محمد بن احمد، تهذیب اللغۀ، ماده أول. 8. ابن فارس،
احمد، معجم مقاییس اللغۀ، ماده اول، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1411 ه . ق. 9. ابن اثیر، النهایۀ فی غریب الحدیث و الاثر، ماده
اول، بیروت، دارالفکر، بیتا. 10 . نک: الف. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحکیم، الاکلیل فی المتشابه و التأویل، ص 15 ، اسکندریه،
دارالایمان. ب. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج 3، ص 25 و 45 ، همان. ج. معرفت، محمد هادي، تلخیص التمهید، ج 1، ص 483
482 ، قم، مؤسسۀ النشر الاسلامی، چاپ سوم، 1418 ه . ق. د. شاکر، محمد کاظم، روشهاي تأویل قرآن، ص 100 98 ، قم، مرکز
انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1418 ه . ق. 11 . شیخ طوسی، امالی، ص 621 ، قم، دارالثقافۀ، 1414 ق. 12 . براي
مشاهده روایت دوم نک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، ص 142 ، قم، مؤسسۀ دارالکتاب للطباعۀ والنشر، ضمناً در تفسیر
ابوالفتوح رازي، ج 3، ص 435 و منهج الصادقین، ج 3، ص 66 این حدیث از امام باقر علیهالسلام نقل شده است. 13 . کوفی، فرات بن
ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ج 1، ص 111 ، ح 113 و 114 ، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ اصول
، کافی، ج 1، ص 450 ، ح 34 ، دارالکتب الاسلامیۀ، الطبعۀ الثالثۀ، 1388 ق. 14 . نک: تفسیر طبري، ج 5، ص 225 ؛ الدر المنثور، ج 2
15 . حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 199 ، ح 209 ، مجمع احیاء الثقافۀ الاسلامیۀ التابعۀ لوزارة الثقافۀ و الارشاد . ص 182
الاسلامی، الطبعۀ الاولی، 1411 ق. سه روایت دیگر عبارتند از: ح 206 ، ح 207 و ح 208 در همین منبع. 16 . مسند، حدیثی است که
17 . موقوف، حدیثی است .( سلسله سند آن در جمیع مراتب تا معصوم مذکور و متصل باشد. (درایۀ الحدیث مدیر شانهچی، ص 56
.18 .( که از مصاحب معصوم نقل شود چه سلسله سند به صحابی متصل باشد و چه منفصل. (علمالحدیث مدیر شانهچی، ص 160
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 124 125 ، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1415 ق. 19 . مرسل، حدیثی است
20 . مفرد، حدیثی است که در طبقه اول .( که آخرین راوي حدیث، مذکور یا معلوم نباشد. (درایۀ الحدیث مدیر شانهچی، ص 80
.( فقط یک نفر آن را روایت کرده باشد گرچه در طبقات بعدي جمعی آن را نقل کرده باشد. (درایۀ الحدیث مدیر شانهچی، ص 53
، 21 . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، ص 158 ، همان؛ نیز نگاه کنید به مجمع البیان، ج 2، ص 137 ، تفسیر صافی، ج 1، ص 519
23 . عیاشی، . 22 .سورة آل عمران ( 3)، آیۀ 81 . البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 426 ، ح 1 و نورالثقلین، ج 1، ص 571 ، ح 662
ابوالنضر، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 284 ، ح 301 ، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، همچنین احادیث شماره 299 و 300
نیز مربوط به دسته دوم روایات تفسیري شیعه میباشد. 24 . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، ص 158 ، همان. 25 . عیاشی،
. ابوالنضر، محمد بن مسعود، ج 1، ص 284 ، ح 303 ، همان. 26 . همان منبع، ج 1، ص 283 284 ، ح 300
پرسش شما، پاسخ موعود
لطفاً توضیحی در مورد رجعت و ویژگیهاي آن بفرمایید ?؟ اساساً جهان به دست حضرت امام زمان(ع) وارد مرحلۀ جدیدي
میشود. نه اینکه پیشرفت حاصل میشود بلکه اساساً چیز دیگري به وجود میآید. آن زمان است که علوم بیستوپنج برابر میشود.
تصور کنید مثلًا علم طب بیستوپنج برابر شود. این اتفاق در علوم مختلف رخ میدهد. زندگی بر روي زمین معناي دیگري پیدا
میکند. ارتباطات انسانی دگرگون میشود. انسانها میتوانند با دیگر کرات ارتباط برقرار کنند، من معتقدم که در مدت حکومت
حضرت پیشرفتهاي عظیمی حاصل میشود و رفت و آمد به عوالم دیگر معمولی میشود. از آنجا که رفت و آمد به عوالم دیگر
عادي میشود لذا بعد از وفات حضرت مهدي(ع) امام حسین(ع) به این عالم وارد میشود و خودش مراسم کفن و دفن حضرت را
انجام میدهد. پس از آن مدتی حکومت میکند. پس از ایشان دوازده نفر از فرزندان حضرت و تا آخر... پس ارتباط عوالم با هم
طبیعی و عادي میشود، این همان رجعت است ?. اینکه در مورد رجعت آمده است که برخی از مؤمنین و برخی از اشقیا رجعت
صفحه 55 از 60
میکنند، آیا رجعت با این تعبیر، قبل از ظهور است یا پس از آن ?؟ بعد از ظهور 313 نفر از سراسر دنیا جمع میشوند اینها زندهاند.
بعدش یک نوع از یاران حضرت از قبورشان زنده میشوند، این رجعت است. به آن میگویند رجعت صغري، یعنی رجعت بعضی
از افرادي که به درجۀ یاران حضرت رسیدهاند ?. آیا همۀ معصومین رجعت کرده و به حکومت میرسند ?؟ روایتی هست که
اولین کسی که رجعت میکند امام حسین(ع) است و تا هنگام پیري ؛«( اول من یرجع الامام الحسین(ع » : سندش صحیح است
حکومت میکند و در همان کربلا هم دفن میشود. پس از آن معلوم نیست چه اتفاقی میافتد. دوازده امام پس از آن حکومت
میکنند. شاید حکومتشان هزار سال طول بکشد ?. تحولات اخیر در خاورمیانه از جمله حملۀ آمریکا به افغانستان و عراق و بعد هم
شاید سوریه یا عربستان یا ایران، در روایات مربوط به آخرالزمان به چه شکلی مطرح شده است. آیا جنابعالی ارتباط این
موضوعات را با آخرالزمان همسو میبینید، لطفاً توضیح بدهید ?؟ عصر ما چیزهاي عجیب و غریبی دارد، اولًا آمریکا خودش طالبان
را مورد هدف قرار میدهد و این از مشیت خدایی بود. و الّا اگرایران با طالبان بیست سال هم میجنگید نمیتوانست پیروز شود.
اولین بار میبینم که آمریکا با صدام میجنگد، صدامی که دست پرورده خودش بود و علیه ایران تحریکش میکرد. از طرفی اهالی
عربستان با وهابیها شروع به جنگ کردند، اینها در عصر ما خیلی غیر عادي است، تمام کشورهاي عربی از اسرائیل شکست
خوردند اما این بچههاي امام حسینی در لبنان توانستند اسرائیل را شکست بدهند، این غیرعادي است. در قضیۀ اشغال عراق توسط
آمریکا خود رامسفلد گفت که ما به اسرائیل خدمت کردیم. این بوش و دولتش گروهی از مسیحیان هستند، مسیحیان تلمودي و
توراتی، مسیحیانی که تحت تأثیر یهودیان هستند، به آنها گفتند: شما میخواهید که مسیح بیاید؟ به اسرائیل کمک کنید تا مسیح
بیاید، تا اینکه آلفرد یکی از کشیشها کتابی را به نام الدخول الثانی الی البابل نوشت. ورود اول یهودیان که قبلًا بوده است و این
بار ورود دوم یهودیان به بابل که فاتح و پیروزند، رامسفلد صریحاً اعلام کرد که اسرائیل میداند که به دست رهبر بابلی رهبري
که از عراق است نابود میشود براي همین است که میخواهند عراق را بگیرند و نیروهاي عراقی را نابود کنند تا مانع از نابودي
اسرائیل توسط آن رهبر عراقی شوند ?. یکی از علایم ظهور نداي آسمانی است که نسبت به حقانیت امام بلند میشود و از سوي
دیگر نداي شیطان است چگونه میتوان این دو ندا را از هم تشخیص داد ?؟ این سؤال را از امام صادق(ع) پرسیدند ایشان فرمودند:
نداي آسمانی، نداي حضرت جبرئیل است که اي مردم دنیا ظلم کافیست، امام مهدي(ع) آمد، گوش کنید و اطاعت کنید، به همین
مضمون به زبانهاي مختلف دنیا خواهد بود. این نداي آسمانی حضرت جبرئیل است که در اول صبح و اول فجر شنیده میشود. از
آن طرف، غربیها در هنگام شب یک ندایی شبیه به آن نداي اول مونتاژ میکنند قصدشان از این کار باطل کردن و از بین بردن
نداي اول است، اولی نداي جبرئیل و دومی نداي شیطان است ?. پس از پیروزي امام عصر(ع) چه وقایعی رخ میدهد و حکومت
امام عصر(ع)چقدر طول میکشد ?؟ حکومت امام(ع) شاید به پنجاههزار سال برسد. ببینید، وقتی ملائکه به خدا گفتند: اجعل فیها
من یفسد فیها و... در جوابشان خداوند فرمود: انی اعلم ما لا تعلمون، خداوند نگفت نه، گفت: درسته، حرفتان صحیح است ولی تا
حدي، بعداً من برنامه دارم که خونریزي و فساد در زمین نیست، همین برنامه است، برنامۀ دولت عدل الهی. خدا میداند چقدر
طول میکشد؛ برنامههایش طولانی و شاید صدهزارسال خواهد بود. بالاخره ظلم هم از بین میرود و جهان وارد مرحلۀ جدیدي
میشود؛ جهانی با عدالت ?. با کسانی که ادعاي تشرف میکنند چگونه باید برخورد کنیم ?؟ وقتی یک نفر ادعا میکند که امام به
من دستوري دادهاند که به شما بگویم یعنی ادعاي سفارت و ادعاي نمایندگی خاص کرده است در این جا مأمور به تکذیب این
ادعا هستیم ولی اگر شخصی خدمت حضرت رسید و سؤال و جواب و موعظهاي فهمید و کرامتی دید، معجزه دید، شفا دید، اما
ادعاي مقامی نکرد، ادعاي سفارت نکرد، این، قابل تصدیق است. طبیعتاً حسب قواعد توثیق و تصدیق میشود قبول کرد ?. دجال
کیست و چه ویژگیهایی دارد، آیا دجال مفهومی واقعی است یا سمبلیک؟ جایگاه دجال در روایات شیعی چیست ?؟ دجال یک
حرکتی در زمان پیامبر(ص) بوده است، به ملکۀ یهود اصطلاحاً دجال میگفتند. در آن زمان این مسئله را بزرگ کردند که دجال
صفحه 56 از 60
میخواهد بیاید، مسلمانان را نابود کند و مکه را خراب نماید. خلاصه بزرگ کردن احادیث دجال کار یهودیان است. در منابع
سنی هم متأسفانه سرایت کرد. دجال در احادیث اهل بیت(ع) به معناي حرکت ضد انقلاب بعد از استقرار حکومت حضرت است.
دجال نزد اهل سنت قبل از ظهور و یا همراه ظهور معنا شده است. دجال از نظر ما بعد از ظهور حضرت و پیشرفت علوم، یک جریان
یهودي ناصبی است که از پیشرفت علوم استفاده میکند، یارانش نیز مثل خودش، همگی بتپرست و فاسدند. به همراه دجال
جوانان و دختران فاسدي هم هستند که او را یاري میکنند، بالاخره این جریان به وسیلۀ حضرت مهدي(ع) نابود میگردد.
قنوت عارفان
منیره زارعان خدایا! حجتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد. الهی! امام مرا به من بشناسان و مرا به مرگ
جاهلیت، در گمراهی نمیران. عزیزا! پس ازآنکه مرا به ولایت آنان که اطاعتشان را بر من واجب ساختی، هدایت کردي، از تاریکی
گمراهی به دورم دار. پروردگارا! ما را بر اطاعت از ولی امرت و امام زمانمان ثابتقدم گردان و در پیروياش استواریمان بخش. ما
را از یاران او قرار ده و تا دم مرگ از این موهبت محروممان مدار، چنان که هیچ شک و تردیدي در این ایمانمان راه نیابد. خدایا!
مرا بر دین خود ثابتقدم دار و قلبم را در اطاعت ولی امرت قرار ده و بدان اطاعت، عافیت و حسن عاقبت عطایم کن. 1 پروردگارا!
من اگر شفیعانی به تو نزدیکتر از محمد(ص) و آل محمد(ص) که درود تو بر آنان باد مییافتم، آنان را به درگاه تو شفیع قرار
میدادم، ولی آل محمد(ص)، خاندان نیکان و امامان خوبی و خیرند. پس قسم به حق آنان، مرا در شمار رحمتشدگان به شفاعت
آنان قرار ده. 2 پینوشتها: 1. محدث قمی، مفاتیحالجنان، بخشهایی از دعاي زمان غیبت امام زمان(ع). 2. همان، بخشی از زیارت
جامعۀ کبیره.
شما چرا؟
مرحوم علامه میرجهانی(ره) ( 1371 1319 ش) به کسالت نقرس و سیاتیک مبتلا شده بودند و چندین سال در اصفهان و تهران و
بعضی از دوستان آمدند و مرا به شیروان » : خراسان معالجه نموده و هیچ نتیجهاي نگرفته بود، تا حدي که خود ایشان میفرمودند
« امامزاده ابراهیم » بردند و در مراجعت، در قوچان توقف کردیم. روزي به زیارت امامزادهاي که در خارج شهر قوچان و معروف به
عیبی » : گفتم «. ناهار را در اینجا بمانیم، جاي خوبی است » : است رفتیم و چون هواي لطیف و منظرة جالبی داشت، رفقا گفتند
آنها مشغول تهیه غذا شدند و من گفتم: براي تطهیر به رودخانه میروم. گفتند: راه، قدري دور است و براي درد پاي شما، «. ندارد
و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم و در کنار رودخانه نشستم و به مناظر « آهسته آهسته میروم » : مشکل است. گفتم
آقاي میرجهانی! شما با » : طبیعی نگاه میکردم؛ ناگهان دیدم شخصی که لباس نمدي چوپانی در بر داشت آمد و سلام کرد و گفت
آیا دوست داري من » : عرض کردم: تا کنون نشده است. گفتند «!؟ این که اهل دعا و دوا هستی، هنوز پاي خود را معالجه نکردهاي
پس آمدند و کنار من نشستند و از جیب خود چاقوي کوچکی درآوردند و اسم مادر مرا «! البته » : گفتم «؟ درد پایت را علاج کنم
پرسیدند و سر چاقو را بر موضع درد گذاشتند و به پایین کشیدند، تا به پشت پا آوردند و فشاري دادند که بسیار درد کشیدم و آخ
گفتم. سپس چاقو را برداشتند و گفتند: برخیز خوب شدي. خواستم مانند همیشه با کمک عصا برخیزم، که عصا را از دست من
گرفتند و به آن طرف رودخانه انداختند. پس دیدم پایم سالم است. برخاستم و ایستادم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به ایشان
گفتم: شما کجا هستید؟ فرمودند: من در همین قلعهها هستم و دست خود را به اطراف گردانیدند. عرض کردم: پس من کجا
خدمت شما برسم؟ فرمودند: تو نشانی مرا نخواهی دانست، ولی من نشانی منزل شما را میدانم و نشانی مرا گفت و فرمود: هر وقت
مقتضی باشد، خودم نزد تو خواهم آمد و بعد رفتند. در همین موقع، رفقا رسیدند و گفتند: آقا، عصا کو؟ من گفتم: آقا را دریابید!
صفحه 57 از 60
. پس هرچه تفحص کردند، اثري از ایشان نیافتند. 1 پینوشت: 1. برگرفته از شیفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 24
درباره